.
صفحه اصلي آرشيو جستجو پيوند ها تماس با ما
 
آخرین عناوین
کاندیدای احمدی‌نژاد برای انتخابات یازدهم کیست؟
کاندیدای احمدی‌نژاد برای انتخابات یازدهم کیست؟

حدود 2 سال به انتخابات ریاست جمهوری مانده است . با این حال از شروع فعالیت زیر پوستی احزاب و فعالان سیاسی مدتی می گذرد و پیش بینی می شود این تحرکات به بهانه جبهه بندی های انتخابات مجلس ، فزونی بگیرد و علنی تر شود .

اگرچه برای سال 90 همه فعالیت ها معطوف به انتخابات مجلس و شوراهاست ولی همه می دانند این انتخابات ، صرف نظر از هدف آن (وزن کشی یا تمرین ائتلاف یا فراهم آوردن همراه برای دولت موجود یا بعدی ) مقدمه رقابت اصلی است که پانزده ماه بعد از آن رخ می دهد.

منتقدان اصولگرای احمدی نژاد که در میانه دو دوره ، مستقیما با او رقابت نکردند برای این دوره برنامه ها دارند . متقابلا کسانی که رئیس دولت را می شناسند می دانند او آدمی نیست که امتیازات به زحمت به دست آمده را دو دستی تقدیم کند . او به عکس روسای جمهور سلف که تلاش می کردند علقه یا حمایت خود از نفر بعدی را آشکار نکنند رسما از یک نامزد ، طرفداری و در میتینگ های انتخاباتی او سخنرانی خواهد کرد . او خواهد گفت رایم آقای فلانی است و به منتقدان هم جواب می دهد در قانون اساسی چنین منعی برای رئیس جمهور دیده نمی شود و شاهد مثال را هم مدل های انتخاباتی سایر کشورها می آورد که مغایرتی با حقوق اساسی ندارد . او شاید بگوید خودش با افتخار ، سمت معاون اولی یا حتی رئیس دفتر این فرد را به عهده می گیرد و استدلال کند که در گفتمان آنان «خدمت» مهم است ، نه «سمت» .

اما سوال اینجاست که کاندیدای احمدی نژاد کیست؟

برای پاسخ به این سوال، چند ملاحظه را که برخی قاعده حتمی و برخی پیش فرض هستند مرور می کنیم :

1) تقویم سیاسی ما بنا به رویه ای مالوف و البته غلط به سیکل «رقابت ، چالش ، حذف ، رقابت » تبدیل شده است . هرچهار سال یکبار ، ‌انتخابات ریاست جمهوری داریم . تا اینجای کار بد نیست زیرا در اکثر کشورها همین قاعده برقرار است . از یکسال مانده به آن ، کارها به اصطلاح لق می شود و همگان سودای انتخابات دارند . در ادارات ،‌ تصمیم گیری مهمی نمی شود و کارها قفل می شوند ، زیرا ما همان ملتی هستیم که «شب عید» مان از بهمن ماه شروع می شود و از همان زمان تصمیمات و کارهای مهم را به پس از عید احاله می دهیم ؛ عیدی که آن را تا اوایل اردیبهشت ، به هم تبریک می گوییم ! ‌این دوره فترت و بلاتکلیفی برای دوره های فرد انتخابات ریاست جمهوری - که رئیس جمهور مستقر ، دیگر نمی تواند نامزد شود - حتی به دوسال افزایش می یابد . انتخابات یازدهم نیز چنین است . از طرف دیگر تا یکسال پس از انتخابات به رای اعتماد و گمانه زنی و فضاسازی رسانه ای برای اشغال پست های میانی و یارگیری و حذف این و آن می گذرد . پانزده ماه قبل از انتخابات ریاست جمهوری هم انتخابات مجلس را داشته ایم که حداقل از شش ماه قبل تر ، فضای کشور را سیاسی کرده است. اگر اکثریت مجلس با دولت همنوا باشند که هیچ ، و الا همراه نبودن اکثریت مجلس با دولت ( نظیر 3 سال اول دوره اول خاتمی و یک سال پایانی دوره دوم او و 3 سال اول دوره دوم احمدی نژاد) فضای کشور را پر تنش می کند و دود این رقابت ها که به رغم ادعاها معطوف به خدا نیست به چشم مردم می رود . این سیکل که به قول اهل ریاضیات «هم نهشتی چهار » دارد دائما در حال باز تولید رقابت و چالش است . خلاصه این سیکل تکراری را با فرض این که سال صفر ، سال برگزاری انتخابات ریاست جمهوری است مرور می کنیم :

سال «منهای2» : آغاز غیر رسمی فعالیت های انتخاباتی مجلس از اواسط سال و برگزاری انتخابات در اسفند ماه .

سال «منهای1» : استقرار مجلس جدید (معمولا در سه ماه نخست، کاری صورت نمی گیرد زیرا نمایندگانی که انتخاب نشده اند انگیزه ای برای حضور در صحن ندارند) ، از تابستان تا پایان سال نیز به یارگیری و فراکسیون سازی و تنظیم روابط و ائتلافات انتخابات ریاست جمهوری آینده می گذرد .

سال صفر : انتخابات ریاست جمهوری در خردادماه ، رای اعتماد کابینه دولت جدید در شهریور ماه و عزل و نصب های کلیدی تا پایان سال ادامه دارد .

سال اول : تنها سالی که امکان کارکردن ، بیشتر است !

سال دوم : ‌تکرار سال «منهای 2»

سال سوم : تکرار سال «منهای 1 »

سال چهارم : تکرار سال صفر

2) واگرایی تیم احمدی نژاد با سایر اصولگرایان باز هم بیشتر می شود . تیم رئیس جمهور نه تنها از این اتفاق بیمی ندارد بلکه تمایل دارد اینک با «گفتمان غیر» سخن بگوید تا تفاوت های خود با سایر اصولگرایان را که «ترجیح » می پندارد ، به مخاطب نشان دهد . این واگرایی که قبلا توسط خبر آنلاین پیش بینی شده بود [پایان ماه عسل] با شتاب تداوم می یابد و خود را در انتخابات امسال مجلس ، بیشتر نشان می دهد . یک فهرست دولتی و چند فهرست اصولگرایان خواهیم داشت ،‌ «چند فهرست» اخیر در خوش بینانه ترین حالت به دو فهرست (غربال شده و سنتی) تقلیل می یاید . اگرچه تلاش هایی در اردوگاه اصولگرایان در حال انجام است که این دو فهرست ترکیب شود اما در صورت توفیق و حتی با بزرگنمایی خطر اصلاح طلبان نیز نمی تواند دولتی ها را در خود هضم کند .

متقابلا" در ماه های پایانی سال ، اصولگرایان تلاش می کنند با استفاده از نفوذ خود در سلسله مراتب نظارتی به رد صلاحیت چهره های اصلی مورد نظر دولت بپردازند . هرچند از این اقدام طرفی نمی بندند زیرا احمدی نژاد در بند نام نیست . سبک یا مکتب مدیریتی او این توانایی را دارد که هر آدم نا آشنایی را بر کشد و از او‌ یک فعال جنجالی و در عین حال مطیع بسازد . با این حساب شورای نگهبان به چه مستندی می خواهد یک آدم نا آشنا را رد صلاحیت کند ؟!

«خبر آنلاین» پیش از معرفی کابینه دهم ،تغییر مناسبات هیات وزیران را پیش بینی کرده بود . [تبارشناسی تیم احمدی نژاد] بر مبنای آن تحلیل که در تیرماه 88 انتشار یافت در کابینه اول احمدی نژاد سه گروه عضویت داشتند :

1- عده ای که احمدی نژاد را به اعتبار اصولگرایی او پذیرفته بودند . ملاک و خاستگاه و زاویه دید این گروه ، اندیشه بود ، نه فرد .

2- گروهی که در احمدی نژاد ذوب بودند و هستند . معیار این گروه ، احمدی نژاد است، نه اصولگرایی .

3- فن سالارانی که در هر دولتی ، ظرفیت تطبیق ،‌ همراهی و بلکه مجیزگویی را دارند .

در آن تحلیل پیش بینی شده بود که در دولت دهم ، گروه اول به طور کامل حذف می شوند و لذا تیمی منسجم تر ظاهر می شود . این پیش بینی اتفاق افتاد زیرا احمدی نژاد در چهارم مرداد و در حالی که فقط هشت روز به پایان ماموریت دولت نهم باقی مانده بود ، در اقدامی ابداعی و حیرت آفرین ،‌ چند وزیر را همزمان ‌عزل و خود را از آنان خلاص کرد . کسانی مثل پور محمدی ، دانش جعفری و فرشیدی را هم که در سال دوم و سوم جا گذاشته بود . باقیمانده را هم اصلا به مجلس پیشنهاد نکرد . فقط متکی مانده بود که او را هم در اقدام حیرت انگیز دیگری از قطار پیاده کرد ، و حالا دیگر خیالش جمع است که هیچیک از اعضای کابینه او به جایی دیگر گزارش نمی دهند و یا رابطه ای نگران کننده با رقیبانش ندارند . او منبعد فدایی ترها را حفظ می کند و ارتقاء می دهد و محافظه کارترها را به بهانه هایی چون ادغام وزارتخانه ها به شکلی آبرومندانه مرخص می کند . شاید هزینه پیاده کردن برخی از غیرفداییان را نیز از جیب مجلس بپردازد که با استیضاح آنان ، دو لطف همزمان به رئیس دولت می کند ؛ ردکردن عنصری غیر فدایی و اعطای مظلومیت به رئیس دولت .

اگرچه در کابینه فعلی کسانی هستند که پیش از دوره احمدی نژاد نیز به محافل اصولگرایی ، رفت و آمد داشته اند و حتی چهره هایی نام آشنا بوده اند (نظیر محمدرضا رحیمی ، مجتبی ثمره هاشمی ، سید محمد حسینی ، مرضیه وحید دستجردی وکامران دانشجو) اما امروز آنان پیام 4 مرداد را بخوبی دریافته اند و فرجام رعایت نکردن قاعده بازی و تعهد سیاسی را فهم کرده اند و لذا در دسته دوم یا سوم تعریف می شوند .

حتی مخالفان احمدی نژاد نیز او را یک پدیده غیر قابل پیش بینی می دانند . او به عکس سیاستمداران مسالمت جو از حذف قاطع یک وزیر یا معاون یا مشاور خود ابایی ندارد . او از مردانش ،‌کار زیاد ، راضی کردن مردم بویژه طبقات پایینی اجتماع ، پرهیز از بخشی نگری ، رعایت انسجام دیوانی و اطاعت را می طلبد و به همین جهت ، کابینه دهم یکدست تر و منسجم تر از کابینه قبلی اوست که بعضی وزیران به اتکای سابقه بیشتر ، نفوذ ارتباطی و یا معیارهای اندیشه ای ، ساز خود را می زدند .

3) کاندیدای احمدی نژاد قطعا از حالا مشخص نیست . او و مشایی یعنی بازیگردانان اصلی ترجیح می دهند انتخاب نهایی خود را با توجه به شرایط پیش رو و لااقل پس از وزن کشی در انتخابات آتی مجلس و ارزیابی بخشهای موفق دولت که می تواند برای رقابت آینده تولید مزیت بکند و البته وضوح بیشتر شخصیت واقعی نامزدهای بالقوه و محک کارآمدی مدیریتی آنان انجام دهند .

4) با توجه به روش و منش رئیس جمهور به نظر می رسد ملاک هایی مبنای قضاوت و انتخاب خلیفه او خواهد بود . ملاک هایی علاوه بر شاخص های عمومی که در سخنرانی های رسمی خود خواهد گفت (‌مثل تدین ، ‌باور خدمت به مردم ، کارآمدی و سایر عبارت های کلی) مهمترین این شاخص های اختصاصی و البته ناگفته که برخی از آنها تداعی گر مدل پوتین - مدودف است می تواند به شرح زیر باشد :

یکم) فردی امین و مورد اعتماد باشد . کسی که احمدی نژاد بخواهد در جایگاه معاونت یا مشاورت او قرار گیرد باید بداند رئیس اصلی کدام است و مسئول تشریفات و ماشین امضا کدام ؟ این فرد نباید وهم بردارد و خیال کند به اتکای داشته های خود به ریاست جمهوری رسیده است . او باید بداند رای مردم در خرداد 92 به احمدی نژاد بوده است نه به او . چه بهتر که جوان باشد تا خود را کاملا وامدار و برآمده رئیس بداند و همه نیز بدانند . این جایگزین موقت باید مطیع بماند و از آن محلل هایی نباشد که قصد پس دادن امانت را ندارند !

دوم) احمدی نژاد به چهره جنجالی نیاز ندارد . به یاد داریم هاشمی رفسنجانی در هنگام معرفی کابینه اول خود و در پاسخ به انتقادی که چرا وزرای پیشنهادی ، عمدتا غیر سیاسی اند پاسخ داد « من به کابینه کاری نیاز دارم و خودم که سیاسی هستم کافی است » . بر همین سیاق ، احمدی نژاد نیز به چهره موج ساز نیاز ندارد . او به تنهایی ، چه اکنون و چه در دوره ای که فرد منتخبش هدایت قوه مجریه را به عهده بگیرد ، می تواند موج های لازم برای حرکت و پیشبرد استراتژی ها را ایجاد کند . در عوض به کسی احتیاج دارد که حاشیه کمتری داشته باشد ، کم سر و صدا تر باشد تا به اصطلاح ، گزک به دست منتقدان نداده باشد و در حوزه عملکردی خود کارنامه قابل دفاع و خوبی به جا گذاشته باشد تا برکشیدن او آسانتر باشد و مقدار کمتری از «اکسیر احمدی نژاد» برای احیای او کفایت کند .

سوم) چه بهتر که اصولگرایان نیز با او مشکلی نداشته باشند تا بتواند شخصا با سران اصولگرا مذاکره و اطمینان آنان را جلب کند یالااقل امکان مخالفت اجماعی آنان را کاهش دهد . هر چه زاویه دید اصولگرایان با گزینه انتخابای کمتر باشد انرژی گذاری کمتری از احمدی نژاد می طلبد و او را در چانه زنی در موقعیت فرادست قرار می دهد . این بار او می تواند از استدلال خود اصولگرایان ( خطر اصلاح طلبان) استفاده کند و آنان را در موقعیت آچمز و سپس تسلیم قرار دهد . مجددا تاکید می شود این شاخص (شهرت اصولگرایی نامزد ) جنبه استحباب دارد ،‌ استحبابی که نباید مغایر شاخص اصلی (‌اطاعت ) باشد .

چهارم) فردی باشد از جنس احمدی نژاد ، یعنی در کوران فشارها نه تنها کم نیاورد بلکه تهدید را به فرصت مبدل سازد . او نباید از چالش با پارلمان یا دستگاه قضا و یا چهره های ذی نفوذ بهراسد . او نباید ‌از تحلیل های رسانه ها ، از تهدید به افشاگری ها و از فهرست کردن ناکامی ها ، ‌از نقدهای حتی غیر منصفانه و دروغ جا بخورد و به اصطلاح وا دهد زیرا در این صورت زحمات هشت ساله رئیس خود را یک شبه بر باد می دهد . قبول که هیچ یک از مردان احمدی نژاد در این خصوصیت قابل قیاس با او نیستند ولی گزینه رئیس اگر عاری از این اعتماد به نفس است لااقل باید اختیار خود را به دست رئیس بسپارد و به نسخه های چالش برانگیز او باور داشته باشد و تلخی و سختی ظاهری داروهای تجویزی را با یقین عافیت نهایی در کام بریزد .

پنجم) چهره ، سابقه ، شخصیت و عملکرد او به نحوی باشد که اجمالا مشمول نگاه منفی رهبری نشود .

ششم) این نامزد باید بتواند تایید مشایی را نیز بگیرد . احمدی نژاد بویژه در دولت دهم نشان داده است که در این زمینه ،‌ بدون تعارف است . بخشی از انسجام دیوانی دولت دهم ،‌ به عکس گسیختگی نسبی کابینه قبلی ناشی از وانهادن همین تعارف است و گذاشتن شرط ضمن عقد با وزیران ؛ شرطی که حتی اگر نانوشته یا ناگفته نیز باشد معاطات را تداعی می کند که طرفین در سکوتی سرشار از معنا می دانند که چه می گیرند و چه می دهند .

با توجه به این ملاحظات ،‌ نامزدهایی که فعلا بیشترین شانس را دارند می توان به شرح زیر دانست :

1-اسفندیار رحیم مشایی

جلوه تام و تمام احمدی نژاد در مشایی متجلی است . او قطعا اصلی ترین گزینه رئیس دولت برای اتمام راه ناتمام است ، اما حساسیتی که رقبای احمدی نژاد درباره نام مشایی از خود نشان داده اند شاید هسته تصمیم گیری را - که کسی جز رئیس دولت و رئیس دفتر او نیست - به این نتیجه برساند که مشایی تا دقیقه 90 نقش کاندیدا را بازی کند و سپس با یکی دیگر از نامزدهای فرعی جایگزین شود . او در این مدل حتی می تواند نقش قربانی ، شهید و مظلوم را بازی کند . این کار ضمنا سبب می شود احمدی نژاد در تعامل با بزرگان اصولگرا و حتی سطوح بالاتر موفق تر عمل کند تا مثل ماجرای معاون اولی ، امتیاز دادن و کوتاه آمدن جلوه کند و در عوض امتیاز تعیین کننده بگیرد .

کسانی که مشایی و روحیات او را از نزدیک می شناسند می دانند او جاه طلب نیست و از آنجایی که تداوم گفتمان برای دولتی ها مهم است چندان فرقی نمی کند که چه کسی پشت فرمان بنشیند زیرا در هرصورت رئیس اصلی برای همه معلوم است .

آن چیزی که اصولگرایان از آن غافلند افزایش تدریجی محبوبیت مشایی در بین طبقه متوسط است ؛ همان طبقه ای که احمدی نژاد در آن پایگاه نداشت و مشایی وعده داده بود برای دور آینده از بدنه 13 میلیونی آن یارگیری خواهند کرد .

2-محمدرضا رحیمی

اگرچه او یکی از پرحاشیه ترین اعضای دولت است اما حداقل به صفت معاون اولی ، عده ای شانس بیشتری برای او قائل می شوند . این عده البته نمی خواهند به روی خود بیاورند که در دولت دهم ، بیشتر از دولت های قبل ،‌ معاون اولی یک پست تشریفاتی است و بویژه با ایجاد مجدد پست معاون اجرایی ، باز هم محدود تر می شود . قائم مقام واقعی و امین و مستشار رئیس جمهور ، رئیس دفتر اوست .

رحیمی حاشیه هایی دارد که ممکن است برای او کار ساز شود (از جمله مدرک تحصیلی ،‌ توزیع پول در مجلس توسط مدیرکل او ، پرونده خیابان فاطمی ، و بعضی پرونده های قدیمی تر ) هر چند این از ایرادات کشور ماست که اتهامی به یک مقام عالیرتبه دولتی زده می شود اما کار یکطرفه نمی شود و همه در سلامت کامل به سر می برند ! در حالی که در همه جای دنیا اگر اتهام آن مقام به اثبات برسد بلافاصله مجازات می شود واگر به اثبات نرسد و منجر به تبرئه او شود با ادعای شرف ، کسانی که ذهنیت جامعه را به تشویش کشیده اند مجازات می شوند .

رحیمی دو مزیت دارد که البته برای این گزینش اتفاقا نقطه ضعف تلقی می شود :

اولا ، در حالی که اکثریت اعضای دولت چهره هایی کم شهرت و بعضا ناشناخته ای اند رحیمی از دیرباز در زمره چهره های مطرح سیاسی بوده است . او از نزدیکان ناطق نوری در وزارت کشور دهه 60 به شمار می آمد و از این رو در انتخابات 76 نیز شجاعانه برای او به میدان آمد . او یکی از 3 راس طیف کرج ( کردان ، رحیمی ، جهرمی) را تشکیل می داد که ارتباطات و تاثیرگذاری قابل توجهی بر لجنه های اصولگرایی داشتند .

ثانیا ، سابقه مدیریت او از رئیس جمهور بیشتر است . احمدی نژاد اولین پست مدیریتی کلان خود را در دولت دوم هاشمی تجربه کرد و پیشتر از آن به مدت کوتاهی مشاور وزیر علوم و سالها فرماندار بوده است . زمانی که احمدی نژاد حکم استانداری خود را برای استان تازه تاسیس اردبیل دریافت کرد از استانداری رحیمی سالها می گذشت . احمدی نژاد حتی در دوره ای ، فرماندار رحیمی بوده است .

3- سید ابوالحسن فقیه

فقیه که جوانترین عضو حلقه اصلی رئیس جمهور محسوب می شود ارتباط خود را از طریق روابط عمومی جمعیت ایثارگران و روزنامه سیاست روز متعلق به یکی از اعضای شورای مرکزی این جمعیت آغاز کرد و سپس در شهرداری تهران در زمره رابطان رسانه ای شهردار احمدی نژاد به شمار آمد . او در دولت نهم ، سازمان خدماتی عریض و طویل بهزیستی را عهده دار بود و در دولت دهم هدایت جمعیت هلال احمر را به عهده گرفت ؛ کاری که اولا مطالبه گر ندارد تا آدمی به واسطه آن ناکارامد جلوه کند ، ثانیا می تواند از ارتباطات بین المللی این پست به نفع رهبر تیم مدد بگیرد و ثالثا فراغت کاری آن به نحوی هست که بتوان ماموریت های سیاسی را در ساعات غیر اداری به انجام رساند .

اگرچه نحوه قبولی اولیه او در دانشگاه پزشکی ، هر از چندی توسط طیف عدالتخواه اصولگرایی ، داغ می شود اما او مجموعا و شخصا" غیر جنجالی است . چهار سال مدیریت او بر بهزیستی، پختگی های مدیریتی را برایش به ارمغان آورد ، ضمن آن که ‌عملکرد نسبتا خوب نیز بهانه ای به دست منتقدان نمی دهد .

فقیه به عکس بذرپاش که با تداوم اختلافاتش با نزدیکترین یار رئیس جمهور ، طومار خود را پیچید ، رابطه خوبی با مشایی دارد . شاید از همین زاویه است که مسئولیت ستاد انتخاباتی یاران دولت برای مجلس نهم به او سپرده می شود ،‌ مسئولیتی کلیدی که او را در کانون فعالیت های انتخاباتی احمدی نژاد قرار می دهد و ظرفیت خوبی برای ارتباط و تاثیر گذاری بر تمامی کنشگران سیاسی هوادار احمدی نژاد فراهم می سازد .



4-علی اکبر صالحی

هر چند او تازه ترین وزیر دولت محسوب می شود اما مسئولیت سازمان انرژی اتمی ، صندلی عضویت کابینه را پیشتر به او داده بود . دکتر علی اکبر صالحی دانشگاهی ترین عضو دولت است . او در سال های پایانی دهه 60 و اوایل دهه 70 ریاست مشهورترین دانشگاه مهندسی کشور را به عهده داشته است ؛ دانشگاهی که همه والدین آرزو دارند فرزندشان در آنجا تحصیل کند . او سپس در کسوت معاونت آموزشی وزارت علوم تا آخر دولت دوم هاشمی رفسنجانی مهمترین معاونت این وزارتخانه را اداره کرد و پس از آن به فعالیت های بین المللی روی آورد و به سازمان کنفرانس اسلامی پیوست . صالحی پس از ابراهیم یزدی ، ‌وزیر خارجه دولت موقت ، اولین وزیر خارجه ای است که به زبان انگلیسی تسلط کامل دارد . وزیران پیشین ، اگرچه انگلیسی بلد بودند و برخی از آنان حتی در آمریکا تحصیل کرده بودند اما زباندانی آنان نه در آن حد است که بدون لهجه و ضمنا مسلط به ظرایف لغوی و ضرب المثل ها باشند ؛ آنگونه که در جمع دیپلمات های بین المللی و بویژه غربی بتوانند به اتکای ارتباطات کلامی ، نگین جمع شوند . صالحی اما چنین است و می تواند این توانایی خود را حتی در تاک شوهای تلویزیونی چالش برانگیز نیز به نمایش بگذارد . افزون بر این ، تسلط او به زبان عربی برای کشوری که داعیه میدانداری اسلامی ، تعمیق روابط با کشورهای منطقه و ناکام گذاردن پروژه «ایران هراسی» را در سر دارد ، یک امتیاز ویژه محسوب می شود . روزهای ابتدایی تصدی او بر وزارت خارجه و پس از دیدارش از بغداد بود که وزیر خارجه عراق به زباندانی او مباهات کرد .

صالحی اگر چه جوان نیست اما سایر ویژگی های مورد نظر رئیس دولت دهم را داراست (‌همراهی ، درگیرنبودن با دیگران ، ناتوانی اصولگرایان در ایجاد رقابت دو قطبی با وی) . مزید بر آنها ، ‌نخبه پسند بودن و جمال نسبی از ویژگی های اوست ؛ مزیتی که کمتر در مردان احمدی نژاد دیده می شود .

5-حمید بقایی

در بین دولتی ها ،‌ بقایی پیش و بیش از همه با مشایی مرتبط بوده است و از این رو برکشیده و برآمده مشایی دانسته می شود . ریاست سازمان میراث فرهنگی نیز زمینه مناسبی برای پیگیری و طرح موضوع ایرانیت را از سوی او فراهم آورده است ؛ موضوعی که یکی از کلید واژه های اختصاصی ، انحصاری و ممیزه «نگره دولت» شناخته شده است .

عده ای بر این باورند که تایید صلاحیت بقایی برای انتخابات ریاست جمهوری ممکن است با چالش هایی مواجه باشد اما نمی توان این احتمال را بهانه ای برای حذف او از فهرست نامزدهای محتمل احمدی نژاد دانست ؛ چه ، رئیس دولت نشان داده است در محقق کردن نظرات خود ، معمولا" ابتکار عمل داشته است .

بقایی شاید بیش از دیگر نامزدهای این فهرست ، خودی تلقی شود . او وامدار هیچ کس دیگری به جز دوگانه احمدی نژاد - مشایی نیست و اتکاء و اعتماد به روسای خود را کافی و لذا بی نیاز از بهبود رابطه ( و اساسا هر گونه رابطه) با دیگران می داند . همین حس و رفتار ، ‌او را وامدارتر و مآلا خودی تر می نماید و می نمایاند .

با احیای مجدد پست معاونت اجرایی رئیس جمهوری و انتصاب او به این سمت ، پاستور نشین شد و او را منبعد بیشتر در عکسهای رئیس می بینیم ، کما این که در دیدار نوروزی هیات دولت با استانداران و در حالی که همه وزیران روی صندلی های صحن نشسته بودند تنها چهار نفر در جایگاه هیات رئیسه جلوس کرده بودند : رئیس ، رئیس دفتر ، معاون اول و بقایی . همان زمان و با وجودی که حکم معاونت اجرایی صادر نشده بودند همه فهمیدند که این پروتکل فاقد پیام نبوده است .

6- سید محمد حسینی

در بین اعضای کابینه دهم کم اند کسانی که قبل از دوره احمدی نژاد هم در محافل اصولگرایان چهره نام آشنایی بوده باشند . محمدرضا رحیمی ،‌ مرضیه وحید دستجردی ، کامران دانشجو ، مجتبی ثمره هاشمی و سید محمد حسینی از آن زمره اند ؛ هر چند در این صفت هم اندازه نیستند .

حسینی به چند دلیل رابطه خوبی با اصولگرایان سنتی داشته است . او فارغ التحصیل اولین دوره دانشگاه امام صادق (ع) و لذا مورد علاقه آیه الله مهدوی کنی و معاون وقت آموزشی این دانشگاه است که در چند سال اخیر و در کسوت امامت جمعه مشهد به چهره ای شاخص تبدیل شده است . او در مجلس پنجم نماینده مردم رفسنجان و عضو فعال فراکسیون راست بوده است . داماد شیخ عباس پور محمدی ، رقیب ذی نفوذ خاندان هاشمی و مرعشی در رفسنجان است .

در کابینه دهم یکی از مشکلاتی که چهره های سیاسی اصولگرا با آن مواجهند پارادوکس همراهی با ر

استفاده از اين خبر فقط با ذكر نام شمال نيوز مجاز مي باشد .
ایمیل مستقیم :‌ info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
 
working();
نظرات خوانندگان :

نا شناس 3 ارديبهشت 1390
فقط مشائي
نگران 3 ارديبهشت 1390
با سلام. اگرچه احتمالاً این جملات را نیز همانند ارسال قبلی قرنطینه می کنید؛ چون ظاهرا مشایی خیلی مهم است و باید از الان نقش خود را ایفا کرد. فقط می گویم: امیدوارم عاقبت به خیری خود را فدای ریاست طلبی دیگران نکنیم که معصوم علیه السلام فرمود: نادان ترین افراد کسانی هستند که آخرت خودشان را به خاطر دنیای دیگران فنا می کنند.

ارسال نظر :
پاسخ به :





نام : پست الکترونیک :
حاصل عبارت روبرو را وارد نمایید :
 
working();

« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما »
هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد

سامانه آموزش آنلاین ویندی
Page created in 3.632 seconds.